وبلاگ :
يادداشت :
سه قطره خون تا سه تكه پول!!!
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شكيبا
گودال قتلگاه، پر از بوي سيب بود
تنهاتر از مسيح، کسي بر صليب بود
سرها رسيد از پي هم، مثل سيب سرخ
اول سري که رفت به کوفه، حبيب بود!
مولا نوشته بود: بيا اي حبيب ما
تنها همين، چقدر پيامش غريب بود
مولا نوشته بود: بيا، دير ميشود
آخر حبيب را ز شهادت نصيب بود
مکتوب ميرسيد فراوان، ولي دريغ
خطش تمام، کوفي و مهرش فريب بود
اما حبيب، رنگ خدا داشت نامه اش
اما حبيب، جوهرش «امن يجيب» بود
يک دشت، سيب سرخ، به چيدن رسيدهبود
باغ شهادتش، به رسيدن رسيدهبود